مدتها چنین اندیشه میشد که کهن ترین تمدن جهان در سومر عراق پای گرفته است؛ اما کشف یک زیگورات (معبد) با قدمت بیش از پنج هزار سال، آثار سنگی بسیار و همچنین کتیبههای آجری به خطی ناشناخته از منطقه جیرفت ایران باعث شد باستان شناسان دربارهٔ دانستهها و ادعاهای پیشین خود تجدید نظر کنند. در این زمان تمدنی کشف شد که قدیمی تر و وسیع تر از تمدن بینالنهرین بوده است همچنین مطالعات و کاوشها نشان میدهد که جیرفت بزرگ ترین مرکز تجاری جهان بوده است «شرایط مطلوب آب و هوایی در جیرفت و وجود انواع محصولات کشاورزی موجب شد تمدنی در این منطقه شکل بگیرد که در دوره باستان بهشت جهان محسوب میشده است».
آنان با بررسی دوبارهٔ کتیبههایی که از پیش در مناطق مهم باستانی کشف شده بودند، سعی کردند اطلاعات بیشتری دربارهٔ این تمدن عظیم و ناشناخته به دست آورند و در نهایت پس از تحقیقات فراوان، به تعدادی کتیبه دست یافتند. در یکی از این اسناد که از خرابههای شهر اوروک (در جنوب بینالنهرین) به دست آمده است، داستان کشمکش میان پادشاه سومر با فرمانروای سرزمین ثروتمندی به نام ارت ثبت شده بود و در کتیبه دیگر، پادشاه سومری سعی کرده بود با گذر از شهر شوش و ۷ رشته کوه، به سرزمین ارت حمله کند. بررسی دقیق این کتیبهها و آثار کشف شده این فرضیه را به اثبات نزدیک میکند که شهر افسانهای و گمشدهٔ ارت که در شرق ایران قرار داشته، به احتمال زیاد همان شهر جیرفت است.
از آثار کشف شده در حوزهٔ تمدن جیرفت میتوان به ظروف و پلاکهای سنگی با نقوش بسیار ظریف از موجوداتی چون عقاب، عقرب و پلنگ اشاره کرد که نظیر آنها در هیچیک از محوطههای باستانی جهان کشف نشده است. شاید ادامهٔ اکتشافات و تحقیق روی آثار کشف شده، باستان شناسان به این نتیجه برسند که از این پس به جای بینالنهرین عراق، میبایست جیرفت ایران را مهد کهن ترین تمدن بشری در جهان نامید.
پروفسور هالی پیتمن، عضو گروه باستانشناسی تمدن جیرفت میگوید: ((در آمریکا از کاوشهای جیرفت، به عنوان بزرگترین طرح باستانشناسی خاورمیانه یاد میشود. در فرانسه، انگلستان، ایتالیا و دیگر کشورهای جهان نیز اهمیت تمدن جیرفت پذیرفته شده و بحثها بیشتر روی جزئیات آن است، مقالات و پژوهشهای درج شده در نشریات و مجلات معتبر و چاپ کتابهای متعدد، تاییدکننده این رویکرد است. بسیاری از پژوهشگران، مورخان و کارشناسان اعتقاد دارند اگر در ۵۰ سال آینده قرار است اتفاق مهمی در باستانشناسی جهان رخ دهد، به یقین در جیرفت و منطقه جنوب شرقی ایران خواهد بود))
در حمله اسکندر به ایران طبق گفته اریستوبولوس اسکندر در گذر از هند به فارس، از این منطقه گذر کرده است و در جیرفت با نئارکوس در یاسلار خود دیدار داشته و از آبادانی شهر، منطقه و کاخها و نیایشگاههای آن نام میبرد.
جیرفت در زمان خلافت عمر (دومین خلیفه پس از پیامبر)، خلیفه دوم (سال ۲۳ هجری قمری) به دست اعراب (به فرماندهی سهیلبن عَدی) فتح شد. جیرفت در این زمان مرکزِ ولایت کرمان بهشمار میرفت. بار دیگر در زمان خلافت عثمان، خلیفه سوم (۲۳ـ ۳۵ هجری قمری) مجاشع بن مسعود سُلَمی آن را گشود.
در سده اول، ولایت کرمان، به ویژه شهر جیرفت، از عمدهترین مراکز خوارج بهشمار میرفت و مُهَلّب بن ابیصُفره اَزْدی، در سال ۷۷ هجری قمری در آنجا با خوارج جنگید که منجر به شکست و رانده شدن آنان از جیرفت شد. درسال ۱۳۰ هجری قمری، جیرفت نبردگاه عامر بن ضُباره با شَیبان بن عبدالعزیز یشکُری، به سبب مخالفت شیبان با مروان بنمحمد، آخرین خلیفه اموی، بودکهبهشکستشیبانانجامید.
تا قرن سوم هجری جیرفت محل نزاع و کشمکش مخالفین علیه حکومت مرکزی بود. تا اینکه یعقوب لیث صفاری و برادرش عمر، پس از سرکوبی اهالی جیرفت و قوم کوفچ، آنجا را تسخیر کرد. مقارن حکومت صفاریان، بر آبادانی جیرفت افزوده شد. شاید بتوان بیشترین اهمیت جیرفت را در این دوره و حتی پس از آن، قرارگرفتن شهر در محلاتصال دو راه اصلی دانست: یکی راه هندوستان از طریق جالق، و دیگری راه خلیجفارس، از طریق بندرعباس. در این زمان کالاهای تجاراز قُمادینِ جیرفت به دیگر نقاط کشورصادرمیشد.
جیرفت در سده چهارم، مجمع تجار، بزرگتر از اصطخرِ فارس و بسیار آباد بود. دژی با چهار دروازه به نامهای شاپور، بم، سیرجان و مصلی داشت و دارای مسجدجامع، بازار، حمامهای پاکیزه، میوههای سردسیری و گرمسیری چون خرما و جوز و ترنج، و معادن بسیار، به ویژه نقره، بود و در جویهای آن زر یافت میشد. جغرافینویسان این دوره، از دیورود (هلیلرود)» در جیرفت، که قدرت گرداندن شصت آسیاب را داشت مطالبی آوردهاند. کوره جیرفت دارای شهرهای بسیار بود و شهری به نام هرمزملک، (نباید آن را با هرمزکنونی یکی دانست) متعلق به دوره ساسانی، در راه جیرفت ـ بم قرار داشت. پس از عمر و لیث بعد از مدتی سامانیان جیرفت را در تصرف داشتند.
درسال ۳۲۴ هجری قمری، جیرفت که همچنان مرکز ولایت کرمان محسوب میشد، بهدست معزالدوله دیلمی افتاد. درسال ۳۶۰ هجری قمری عضدالدوله دیلمی آنجا را تصرف کرد. در زمان تسلط آل بویه بر جیرفت این شهر مرکزیت سیاسی زمستانی را مانند دوران سلجوقی داشتهاست. مرگ عضدالدوله و ضعف آل بویه تا قرن پنجم هجری زمینه را برای تهاجم بیگانگان به جیرفت فراهم نمود. درسال ۳۹۰ هجری قمری ابونصربن عزالدوله بختیار (از امرای دیالمه) و سپس بهاءالدوله (فرزند عضدالدوله) و سال بعد طاهربن احمد صفاری (حاکم سیستان) جیرفت را تسخیر کردند. در اواسط سده پنجم، به سبب ضعف امرای دیلمی، بیشتر نواحی کرمان و از جمله جیرفت را اقوام کوفچ غارت میکردند.
در سال ۴۴۳ هجری قمری شخصی به نام ملک قارود پسر چغری بیگ سلجوقی به جیرفت حمله کرده و با مقاومت کوچ نشینان کوفچ روبرو شده و کوفچیان سخت در مقابل او مقاومت کردند. اینها مردمانی بودند که به واسطه پناهگاههای سخت به کسی باج نمیدادند؛ ولی در نهایت ملک قارود با حیله آنها را شکست داد.
ملک قارود پس از قلع و قمع طوایف قفص (کوچ) و استیلای بر عمان و سواحل خلیج فارس و ایجاد امنیت در جیرفت، پایتخت قشلاقی خود را در سه ماه زمستان تا اردیبهشت ماه به مدت چهار تا پنج ماه در جیرفت انتخاب کرد. زیرا این منطقه بسیار آباد و حاصلخیز بودهاست.
در دوره حکومت سلجوقیان، بهویژه در دوره محمدبن ارسلانشاه بر آبادانی جیرفت افزوده شد و به دستور وی کاروان سراها، مساجد و مدارس بسیاری درجیرفت احداث شد. در همین دوره برای نخستین بار از شهرکی بهنام قُمادین یاد شده کهآن را محلهای خارج از شهر و مسکن عمده تجار خارجی دانستهاند، قمادین مخزن نفایس چین، ختا، هندوستان، حبشه، زنگبار، روم، مصر، ارمینیه، آذربایجان، ماوراءالنهر، عراق، خراسانوفارس بود.
جیرفت تا اوایل نیمه دوم سده ششم، شهری نیکو بود و امالقرای کرمان محسوب میشد. بعد از ارسلانشاه و جانشینان او، دوران فترت و سستی حکومت سلجوقیان شروع شد. در سال ۵۶۲ هجری قمری به سبب شایع شدن بیماری و مرگ، طغرل شاهبن محمد و ترکان و غلامان شهر را غارت کردند. طغرل شاه بیشتر دوران سلطنت را به دلیل علاقه به جیرفت در این شهر گذرانده بود. در بیستم فروردین سال ۵۶۵ هجری قمری در همین شهر وفات یافت.
بعد از مرگ طغرل شاه در اثر رقابت و جنگهای فرزندان وی جیرفت رو به ویرانی نهاد، چنانکه درسال ۵۶۶هجری قمری، بهرامشاه، قمادینِ جیرفت را غارت و شهر و روستاهای آن را ویران کرد. این اختلافات و جنگهای خانگی باعث شد، غزها در نبردی سپاه کرمان را در باغین شکست دادند و متوجه جیرفت گردیدند. در سال۵۷۵ هجری قمری آنها بدون برخورد با هیچ مانعی جیرفت را به تصرف درآوردند و با حملهای وحشیانه جیرفت را به کلی نابود کردند. چنانکه محمدبن ابراهیم در تاریخ سلجوقیان و غزها(ص ۱۳۷-۱۲۹) نوشتهاست: و بیچاره اهل جیرفت، غافل و بیخبر ناگاه به سرایشان فرود آمدند و صد هزار نفس را به انواع تعذیب و شکنجه هلاک کردند و سر در ولایت نهادند و هر کجا ناحیتی معمور بود یا خطهای مسکون دیدند، آثار آن مطموس و مدروس گردانیدند.
پس از آن جیرفت مدتی، در دوره ملک دینارغز در آرامش نسبی به سر برد. در آن دوره، دارالملک کرمان بود و به دلیل آب و هوای مطبوع لقب جَنَّه اَرْبَعَةِ اَشهُر (بهشت چهار ماه) داشت. در سال ۶۰۰ هجری قمری، امیرقطبالدین مبارز، از ملوک شبانکاره، دور جیرفت حصار کشید و قدرت دفاعی شهر را بالا برد. درسال ۶۱۹ هجری قمری، منطقه به دست قراختاییان افتاد.