سروش لکستان

سروش دلفان

سروش لکستان

سروش دلفان

تپه باباجان -نورآباد لرستان -هزاره اول ( ماد)

جام ( ریتون یا ظرف ) به شکل انسان - تپه باباجان -نورآباد لرستان -هزاره اول ( ماد)
تپه باباجان
این تپه در نورآباد قرار دارد و اولین بار از سال 1963-68 توسط خانم کلرگاف مید حفاری شد. باباجان از یک تپه مرکزی و تپه های جانبی تشکیل شده که فقط تپه مرکزی آن حفاری شده است. در این تپه سه طبقه استرار مربوط به ربع اول هزاره پیش از میلاد کشف شد. در طبقه سوم پی خانه ها از سنگ و دیوارها خشتی بود و سقف ها از چوب ساخته می شد. خانه های طبقه دوم نیز همین صورت بود ولی ابعاد آن بسیار بزرگ تر است. کف اتاقها سنگ فرش است . معماری طبقه اول باباجان همانند طبقه چهار حسنلو است . از آنجا که قطر دیوارها در حدود 2 متر است می توان حدس زد خانه ها دو طبقه بوده اند. در حقیقت طبقه یک باباجان نشان دهنده انتقال سبک معماری حسنلو4 به سمت فارس است
در تپه شرقی اتاقی منقوش کشف شده است. ستون های این اتاق چوبی با پایه ستون سنگی هستند و دیوارها دارای رنگ بوده اند. پایه ستونها قرمز شده بودند و در بالای دیوارها پنجره های کاذب ساخته بودند. در این اتاق حدود دویست آجر منقوش نیز کشف شده است که ظاهرا به یک کتیبه تزیینی تعلق داشته اند


تپه باباجان -نورآباد لرستان -هزاره اول ( ماد)



کشتی نوح و سرکشتی دلفان

درباره توفان نوح بیش از ششصد نوع افسانه و داستان گوناگون در میان اقوام‏ و ملل باستانى رواج دارد که در چهارگوشه دنیا نسل به نسل به ارث رسیده است. بنابر روایات، عامل چنین توفانى برخورد زمین با شهابى عظیم و یا آب شدن ناگهانى یخچال‏ها و کوه‏هاى یخ بوده که سبب انحراف سیاره زمین، جابه ‏جایى‏ رشته کوه‏ها، و همین‏طور غرق شدن جزایر بزرگ در اقیانوس‏ها شده است.و اخیرا نیز صحبت از سیاره ای مجهول بنام x  ویا نیپرو است که در الواح سومری علت طوفان را نزدیک شدن این سیاره به زمین می داند که هر ۳۶۰۰ سال یکبار اتفاق می افتد و حادثه می آفریند.اولین بار ۷۲۰۰ سال پیش در طوفان نوح و ۳۶۰۰سال پیش زمان قوم لوط و….به هرحال، وقوع توفان نوح، به هر علتى که بوده باشد، در این جا مورد بحث نیست.هدف از نگارش این مقاله اثبات محل فرود کشتی نوح در کوه سرکشتی دلفان براساس اسناد ومدارک می باشد.
داستان طوفان نوح در بخش‌های ۶ تا ۹ کتاب پیدایش، اولین کتاب از تورات یهودیان، کتاب مقدس مسیحیان و قرآن (سوره‌های ۱۱ و ۷۱ ) آمده است.
توفان نوح در تورات:
توفان نوح در تورات در سفر پیدایش از باب ششم تا نهم (۶:۱ تا ۹:۲۹) چنین آمده است:
"عاقبت‏ به خواست‏ یهوه آب‏ها ساکن گردید و باران بند آمد و در روز هفدهم از ماه‏ هفتم کشتى بر کوه‏ها آرارات قرار گرفت
 در ترکیه عکس های هوایی از آثار یک کشتی بر کوه های آرارات گرفته شده و بر اثر تحقیقات نمونه فسیل حیوانات به گل نشسته را نیز به ادعای خود پیدا کرده اند که متن آن ذیلا ذکر می گردد :
«طوفان و سیل در زمان حضرت نوح در سطح وسیعی بوسعت کره زمین واقع شده است. به اعتقاد مسیحیان و بنا به نص انجیل، این حادثه عظیم و دهشت آور، برای تنبیه مردمان آن روزگار که دست به سرکشی زده بودند و به منظور نجات نوح پیامبر و پیروانش واقع شده بود.
وجود لایه های مخلوط فسیل شده حیواناتی چون فیل، پنگوئن، ماهی، درختان نخل و هزاران هزار گونه گیاه جانوری، تأییدی بر این واقعیت است. این سنگواره ها که بعضاً در برگیرنده حیوانات مناطق گرمسیر با مناطق سردسیر (در کنار هم) هستند، نشان می دهند که با فرو نشستن آب، جانوران و گیاهان خارج شده، در زیر رسوبات مانده و به فسیل تبدیل شده اند. امتزاجی عجیب از جانوران خشکی و دریا، حاره و قطبی که مرگی آنی و دلخراش را روایت می کنند.  »
داستان مذکور منجر شده تا تحقیقات بسیاری از سوی پیروان ادیان ابراهیمی برای یافتن بقایای کشتی نوح، به خصوص در منطقه آرارات انجام شود. در سال ۲۰۰۷ تیمی با حمایت کلیسای مسیحی تکه چوب هایی در ارتفاعات قله آرارات در ترکیه پیدا کرد. هرچند تیم جستجوگر مدعی شد که مطمئن است که کشتی نوح را یافته است ولی باستان شناسان این ادعا را با توجه به شواهد علمی موجود مورد تردید فراوان دانسته اند.
این داستان ساختگی بودن آن کاملا  با هدف جذب توریسم  مشخص است بعلت اینکه صحبت از فسیل حیوانات کرده که به محض خروج از کشتی در گل فرو رفته و از بین رفته اند و این کاملا هدف خداوند و مدیریت حضرت نوح برای نجات حیوانات و اصل بقای خلقت  را زیر سوال می برد .
در نزدیکی محل فرود کشتی در بالای تپه، کتیبه ای که حداقل ۴۰۰۰ سال قدمت دارد کشف شده است . بر روی این تابلوی سنگ آهکی، در سمت چپ، تصویر رشته کوههایی دیده می شود که در کنار یک تپه و سپس یک کوه آتشفشان قرار دارد. در سمت راست، یک تصویر قایقی شکل با هشت نفر انسان کنده کاری شده است… در بالای سنگ کتیبه، دو پرنده در حال پروازند.
گزارش‌ باستان‌شناسی‌ شوروی‌ دربارة‌ این ادعا
بر اثر این‌ اکتشاف‌، ادارة‌ کلّ باستان‌ شناسی‌ شوروی‌ برای‌ تحقیق‌ از چگونگی‌ این‌ لوح‌ و خواندن‌ آن‌، هیئتی‌ مرکّب‌ از هفت‌ نفر از مهمترین‌ باستان‌ شناسان‌ و اساتید خط‌ شناس‌ و زبان‌ دان‌ روسی‌ و چینی‌ را مأمور تحقیق‌ و بررسی‌ قرارداده است.این‌ هیئت‌ پس‌ از ۸ ماه‌ تحقیق‌ و مطالعه‌ و مقایسة‌ حروف‌ آن‌ با نمونه‌ سایر خطوط‌ و کلمات‌ قدیم‌ متّفقاً گزارش‌ زیر را در اختیار باستان‌ شناسی‌ شوروی‌ گذاشت‌:
این‌ لوح‌ مخطوط‌ چوبی‌ از جنس‌ همان‌ پاره‌ تخته‌های‌ مربوط‌ به‌ کاوش‌های‌ قبلی‌، و کُلاًّ متعلّق‌ به‌ کشتی‌ نوح‌ بوده‌ است‌؛ منتهی‌ لوح‌ مزبور مثل‌ سایر تخته‌ها آنقدرها پوسیده‌ نشده‌، و طوری‌ سالم‌ مانده‌ که‌ خواندن‌ خطهای‌ آن‌ به‌ آسانی‌ امکان‌ پذیر می‌باشد. و حروف‌ و کلمات‌ این‌ عبارات‌ به‌ لغت‌ سامانی‌ یا سامی‌ است‌ که‌ در حقیقت‌ اُمّ اللغات‌ (ریشة‌ لغات‌) و به‌ سام‌ بن‌ نوح‌ منسوب‌ می‌باشد. 
دانشمندان از سراسر جهان در مورد صحت یا عدم صحت این نظریه دیدگاههای متفاوتی ارائه کرده اند. از جمله اینکه : “در کتاب مقدس ذکر شده که نوح بین شش تا ده هزار سال پیش کشتی خود را ساخته بوده است، در عین حال بر طبق نظریات اثبات شده، یک قطعه چوب در محیطی کاملا مرطوب یا کاملا خشک، بیش از چند هزار سال دوام نمی آورد.”
بر طبق این داستان، معتقدین به کتاب مقدس، محل به خشکی نشستن کشتی نوح را کوه آرارات واقع در شرق ترکیه میدانند. هرچند جغرافیای این منطقه با توضیحاتی که در تورات- مبنی بر این نکته که مسافرین کشتی از شرق به سمت بین النهرین در حرکت بودند- آمده، مغایرت دارد.
کرنیوک و تیم تحقیقاتی اش بر این باورند که کوه آرارات می تواند به منزله کلیدی برای رسیدن به هدف باشد. کرنیوک در این باره می گوید : “ما با جهت یابی جغرافیایی که در کتاب مقدس به آن اشاره شده، به یک نقطه از ایران رسیدیم، این منطقه نمی تواند در ترکیه واقع شده باشد.”
جستجودر ایران برای کشف بقایای کشتی:
این تیم قطعه ای را در در ارتفاع ۴۰۰۰ متری کوه سلیمان – از رشته کوههای البرز – پیدا کرده اند.بنا به اظهارات رابرت کرنیوک (Robert Cornuke)، رئیس موسسه تحقیقات و اکتشافات باستان شناسی Bible – که به اختصار آن را BASE می نامند -این قطعه صخره مانند به طرز حیرت آوری به چوب شبیه است.
کرنیوک در این باره می گوید : “ما قطعه کوچکی از شئ مزکور را مورد بررسی دقیق قرار دادیم و در بافت های تشکیل دهنده آن، ترکیبات چوب مشاهده کردیم. هر چند در حال حاضر نمی توانیم ادعا کنیم که قطعا بقایای کشتی نوح را یافته ایم، اما این شئ به کشتی نوحی که در گذشته از آن صحبت می شده کاملا شبیه است.”
این تیم تحقیقاتی، معتقد است اثبات این نکته که شئ کشف شده متعلق به کشتی نوح است، امری بسیار دشواراست، اما آنها موفق به یافتن شواهدی شده اند که ثابت می کند این ناحیه در گذشته جزو مناطق مقدس محسوب می شده است.
دلایل تیم تحقیقاتی BASE در اثبات ادعایشان برای بسیاری از افراد متقاعد کننده نبوده است. کوین پیکرینگ (Kevin Pickering)، یکی از باستان شناسان دانشگاه لندن و متخصص در زمینه سنگ های رسوبی نیز معتقد است؛ شئ یافت شده که به کشتی نوح شبیه است، در اصل از جنس چوب نبوده، او در این باره می گوید :
“از تصاویر چنین بر می آید که لایه نازکی از ماسه سنگ های چخماقی و پوسته های صدفی که به احتمال قریب به یقین سال ها قبل در مناطق اطراف دریا ساخته شده، سطح این صخره را پوشانده است.”
توفان نوح به روایت سومریان و بابلیان :
جرج اسمیت،  دانشمند انگلیسى و از کارکنان موزه بریتانیا، لوحه یازدهم‏ منظومه گیلگمش را کشف کرد و کلید رمز آن را گشود. وى در روز سوم دسامبر ۱۷۸۲م طى‏بازدیدى از انجمن تازه تاسیس یافته «باستان‏شناسى کتاب مقدس‏» نطقى ایراد و در آن‏ اعلام کرد که بر روى یکى از لوحه ‏هاى کتابخانه کهن آشوربانیپال،  پادشاه آشور در قرن‏ هفتم ق‏.م، داستان توفانى را خوانده که شباهت ‏بسیارى با داستان توفان در سفر پیدایش‏ دارد.
همان‏طور که گفته شد، کشف جرج اسمیت ریشه آشورى – بابلى داستان توفان نوح‏ مذکور در تورات را بر همگان آشکار کرد. البته باید گفت داستان توفان بابلى هم به نوبه‏ خود از افسانه‏ هاى سومرى اخذ شده، با این تفاوت که روایت‏ سومرى مختصرتر وپراکنده ‏تر است، اما شکل بابلى آن داراى انسجام و شرح و بسط بیشترى است.
داستان توفان بابلى
این حماسه مشهور در دوازده‏ لوح منقوش شده و در یازدهمین لوح آن داستان توفان آمده است. البته این نکته قابل ذکراست که از دوازده لوحى که به حماسه گیلگمش مى‏ پردازد، لوحه یازدهم از همه‏ طولانى‏ تر و نسبت‏ به الواح دیگر سالم‏ تر باقى مانده است. و اینک خلاصه داستان توفان‏ بابلى:
بزرگ ایزدان آنو (۲۵) ،انلیل، نینورتا (۲۶) و انوگى (۲۷) در شهر شوروپاک، که در سواحل فرات‏ واقع است، گرد هم آمدند و بر آن شدند که زمین را طى توفانى غرقه سازند. اما اِآ (۲۸) ،که‏ در آن گردهمایى حضور داشت، به حال انسان دل سوزاند و راز تصمیم‏ گیرى ایزدان را به‏ کلبه‏اى نئین سپرد. همان گونه که اِآ تصمیم گرفته بود، راز مزبور را یکى از ساکنان‏ شوروپاک به نام اوتناپیشتیم شنید:
انسان شوروپاک، فرزند اوبارا – توتو (۲۹) ،خانه‏ات را ویران کن; کشتى‏ اى بساز.
ثروت‏هایت را نجات بده; حیات خویش را بجوى;

و بذرهاى حیات را در آن انبار کن!(30)
اوتناپیشتیم به پند اِآ گوش فراداد و بى‏ درنگ دست‏ به کار شد. کشتى بزرگى ساخت‏ که: «صد و بیست ذراع اضلاع آن، و صد و چهل ذراع ارتفاع آن بود.» (۳۱) اوتناپیشتیم بعدها سرگذشت‏ خود را براى گیلگمش پهلوان چنین نقل کرده است:
وقتى از ساختن کشتى، که محوطه کف آن یک جریب و اندازه هر طرف عرشه آن‏ یکصد و بیست ذراع بود و چهارگوشه ‏اى ایجاد مى‏ کرد، در مدت هفت روز فارغ شدم،در روز هفتم بدنه کشتى را قیراندود ساختم. آن گاه کسان و خاندان خود را به کشتى‏ بردم، و نیز طلا و نقره و خزندگان مزرعه و دام و دد صحرا، اعم از وحشى و اهلى، و پیشه‏ وران هر صنف را سوار آن کردم. چون زمانى که شمش (۳۲) ،ایزد خورشید، مقدر کرده‏ بود، با گفتن «غروب، وقتى که خالق توفان رگبار نیستى نازل مى‏کند، داخل کشتى شو و تخته ‏هایش را محکم ببند» (۳۳) به سرعت فرا رسید، پس من به درون کشتى رفتم و درها را محکم فرو بستم.
لحظه موعود نزدیک شد. از افق ابرهاى سیاهى برخاست و رعدى هولناک در محلى‏ که اداد (۳۴) ،خداوندگار توفان، حکم و «هنیش‏» (۳۶) پیش‏ قراولان توفان در حرکت‏ بودند. سپس خدایان مغاک ‏ژرف برآمدند; نرگال (۳۷) موانع آب‏هاى زیرزمینى را برداشت; نینورتا، خداوندگار جنگ،سدها را در هم شکست و هفت داور جهنم «انوناکى‏» (۳۸) مشعل افراشتند و همه ‏جا را با نور کبود آن روشن کردند. فریاد سرگشتگى و اندوه وقتى که خدایان توفان روشنى روز را به‏ تاریکى بدل کردند، وقتى که او سرزمین را چون جامى درهم شکست، به آسمان‏ برخاست. (۳۹) یک روز تمام توفان خشمناک به هر سو رفت و آشوب به پا کرد. سیلاب تمام‏ سطح جهان را فرا گرفت و آب از قلل کوه‏ها بالاتر رفت و آب جاروى فنا بر روى نوع‏ انسان کشید. هیچ کس به یاد دیگرى نبود و هیچ کس قدرت سربرداشتن و برآسمان‏ نگریستن نداشت. حتى خدایان از سیل به هراس افتادند و به اوج آسمان، به بناى استوار«آنو» گریختند. آنها چون سگ‏ها به لانه‏ ها خزیدند و در کنار دیوارها قوز کردند. سپس‏ ایشتر (۴۰) ،ملکه خوش ‏آواى آسمان، چون زنى در هنگام زایمان فریاد زد: «افسوس که‏ روزگار کهن به خاکستر تبدیل شده است، چرا که اراده ‏ام بر شر قرار گرفت. چرا درهمراهى با خدایان به شر حکم راندم؟ جنگ‏ ها را مامور نابودى مردمان کردم; اما آیا آنها مردم من نبودند، چون من مایه اعتلاى آنان شدم؟ اینک آنان چون تخم ماهیان در آب ‏پراکنده ‏اند.» (۴۱) خدایان بزرگ آسمان و دوزخ گریستند و چهره خود را پوشاندند.
شش روز و شش شب باد وزید. با آغاز سپیده روز هفتم توفان از سمت جنوب‏ فروکش کرد.دریاها ساکن شدند و سیلاب خاموش گشت. من دریچه کشتى را گشوده،به آن دریاى بى‏کران نظر افکندم و شیون و زارى آغاز کردم، ولى همه آدمیان در گل فرورفته بودند. به عبث در جست و جوى زمین نگریستم، چرا که در هر سو آب بى‏ حاصل‏ بود. لیکن چهارده فرسنگ آن‏سوتر کوهى نمایان شد و در آن جا کشتى پهلو گرفت. روى‏ کوه نیسیر (۴۲) کشتى ثابت ماند. کشتى شش روز روى کوه نیسیر ماند و تکان نخورد
روایت قرآن :
در یکی از آیات قرآن آمده است : وَقِیلَ یَا أَرْضُ ابْلَعِی مَائَکِ وَیَا سَمَاءُ أَقْلِعِی وَغِیضَ الْمَاءُ وَقُضِیَ الَامْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَی الْجُودِیِّ(سوره هود/ ۴۴)؛ و گفته شد : ای زمین ! فرو خور آب خویش ، و ای آسمان ! بایست و مبار بیش از این، و(آ شیخ صدوق در کتاب عیون الاخبار از امام رضا(ع) نقل کرده است که “نوح در همان محلی که کشتی به زمین نشست قریه ای بنا کرد و نام آن را قریه «ثمانین» (هشتاد) گذاشت.” آنگاه آب کاسته شد و عذاب به پایان رسید و کشتی برکوه جودی قرار گرفت.
مقایسه روایات توفان نوح :
دراینجا به مقایسه سه داستان توفان سومرى، بابلى وتورات و آنچه که در قرآن ذکر شده است‏ می پردازیم . البته همان طورى که در ابتداى بحث اشاره شد،داستان توفان بابلى، که به طور قطع از روایت‏ سومرى اخذ شده، داراى شرح و بسط بیشترى نسبت‏ به داستان سومرى‏ هاست، و از سویى در روایت‏ بابلى، همانند آنچه درتورات آمده، در جریان گزارش واقعه به جزئیات حادثه و چگونگى آن توجه بیشترى‏شده است. در نتیجه مى‏ توان نوعى هماهنگى و همانندى بین دو داستان بابلى و روایت‏ تورات مشاهده کرد. این شباهت‏ به قدرى آشکار است که محققان متفقا آنها را دوصورت از یک حکایت مى ‏دانند. با این همه، موارد اختلافى نیز بین دو داستان مشاهده‏ مى‏ شود.
)پس از انقضاى مدت تعیین شده توفان و سیل فرو مى‏ نشیند و کشتى بر قله کوهى ‏آرام مى‏ گیرد نام این کوه در روایت‏ بابلى نیسیر و در تورات آرارات و در قرآن جودی ذکر شده است.(
کوه نیسیر در سلسله جبال زاگرس:
در تاریخ ماد آمده است : آشورناسیراپال  بر علیه پیشوای قبیله ناسیکو به نام آکدی نورآداد که مردم زاموا را گرد خویش متحد ساخت لشکر کشی کرد و با نیروی عظیمی که از لحاظ تعداد بر نور آداد برتری داشت از گردنه بابیته گذشت و به مرکز زاموآ نفوذ کرد.و نورآداد به روش دیرین به کوهها پناه برد.آشورناسیراپال تا کوه نسیر به زبان لولویی کی نی پا به پیش راند. بنابر روایات آشوری و بابلی کشتی نوح بر این کوه متوقف گشت.(دیاکونوف ،کتاب تاریخ ماد ،ص ۱۵۱)
 ودر جایی دیگر می نویسد :زاموآی خارجی  از داخلی توسط کوه کولار رشته  اصلی جبال زاگرس جدا می شده.کولار در زبان محلی به معنای کوه بوده و کولار ظاهرا در اسم یکی از قلل زاگرس یعنی کولار داغ محفوظ مانده است .(ص ۴۹۰همان منبع)
ص ۱۵۴ همان منبع می گوید : منطقه زاموآ تحت سلطه موقتی کاسیان (بومیان زاگرس)بوده است.آشوریان بعد از آنکه پایگاه جنگی در زاموآ ایجاد کردند از قلل مرزی زاگرس به نقاط دور دست داخلی آن نفوذ کردند.
وقتی صحبت از این است که آشوریان رشته کوه زاگرس را پشت سر گذاشتند می توان گفت به دشت های بعد از رشته کوه گرین (زاگرس میانی) رسیده اند وپادشاه شکست خورده به کوهها پناه می برد پس در ادامه باید کوه مرتفعی بعد از این دشت وسیع باشد. در سلسله‌کوه‌های گرین کوهی قرار دارد به نام «سرکشتی»، این کوه ۲هزار و ۸۰ متر ارتفاع دارد. که با فاصله بعد از دشتی موسوم به شهر دلفان قرار گرفته است .
 امروزه رشته کوههای سرکشتی دلفان با فاصله از رشته کوه های گرین (از سلسله جبال زاگرس) قرار دارد .در سالنامه های آشور ناسیراپال آمده است که در مسیر چند نقطه  مسکونی  وجود داشته که یکی بنام اوزه
uze با نام قدیم شهر نورآباددلفان بنام آیزه در دشت بعد از کوه گرین شباهت دارد.و ص ۴۸ همان منبع ذکر می کند :گمان می رود که آشوریان به هنگام این لشکرکشی به مرز لرستان کنونی و شاید هم آنچه بعد ها الی پی نامیده می شود و ناحیه نزدیک کرمانشاه کنونی رسیده اند.(این منطقه در لرستان کنونی و تقریبا در مرز کرمانشاه قرار دارد )
اما در روایت قرآن از کوه جودی نام می برد و در اصطلاح محلی  منطقه سرکشتی نام قله جودکوه یا همان کوه جودی است. ودر نزدیکی آن زیارتگاهی به زبان محلی نونویی که شبیه واژه  نوح نبی است وجود دارد.بنابراین طبق تحقیقات احتمال فرود کشتی در آرارات ترکیه منتفی و احتمال فرود آن در ایران قوی تر است و طبق روایت آشوریان وبابلیان و سومریان فرود آن بر زاگرس در کوه نیسیر در سلسله جبال زاگرس محرز است و دراین محدوده تحقیقا بجز غرب شهرستان دلفان در کوه سرکشتی هیچ گزینه دیگری مطرح نیست .
اما نتیجه تحقیقات در اثبات این مدعا :
دکتر علی‌اکبر افراسیاب‌پور در مقاله نوح و نوحاوند،۱۳۷۹می گوید:توفان نوح مقابل رشته کوه‌های زاگرس آرام شده و کشتی نوح در کوه «سرکشتی» به گل نشسته است.
این مقاله به بنیاد نوح‌شناسی آمریکا فرستاده می شود و پس از چندی گروهی سه نفره از آمریکا به ایران می آیند. از زبان آقای دکتر افراسیاب پور عضو هیات علمی دانشگاه شهید رجایی تهران: ״با یکی از آنها به کوه «سرکشتی» رفتم و منطقه را نشانشان دادم. در آنجا سنگ‌های بسیار عجیبی را پیدا کردیم که مانند حلقه‌های زنجیر بود و همچنین قبرهایی مربوط به پیش از اسلام. دو قبر در بالای کوه «سرکشتی» وجود دارد که به اعتقاد من یکی قبر نوح و دیگری احتمالا قبر حضرت آدم است.
در قلب رشته‌کوه زاگرس، کوهی به نام «گرین» قرار گرفته است.  این کوه از شمال نهاوند شروع و تا شمال غرب این شهر ادامه دارد. رود معروف «گاماسیاب» که سرچشمه رود کرخه است از این کوه سرچشمه می‌گیرد. با مطالعاتی که انجام دادم به اسناد و مدارکی پی بردم که در آنها گفته شده بود «نهاوند» همان «نوح،‌آب‌، بند» است و به علت کثرت استفاده طی سال‌های دور از «نوح آب‌بند» به «نهاوند» تغییر یافته است.
اگر به رشته‌کوه زاگرس توجه کنید،‌ متوجه خواهید شد که این رشته‌کوه مانند دیواری است که هر دوطرف آن دشت قرار دارد شکل این رشته‌کوه به خوبی نشان می‌دهد که اگر در منطقه بین‌النهرین توفانی روی داده باشد این کوه آن را مهار کرده است چون اصلی‌ترین دیواره‌ای است که می‌تواند از سر راه آن توفان قرار گرفته باشد.
می‌بینید که قرآن اشاره می‌کند که جودی محل به گل نشستن کشتی نوح است. با گسترش پژوهش‌ها متوجه شدم طایفه‌ای به نام جودی و جودکی آن منطقه زندگی می‌کنند. هم‌اکنون هم افراد زیادی در سراسر ایران نام خانوادگی «جودی» یا «جودکی» را دارند.
״
اما اسناد تاریخی :
ویلکاکس یکی از باستان‌شناسانی است که در منطقه بین‌النهرین پژوهشی انجام داده و فرضیه‌ای را عنوان می‌کند که براساس آن طغیان رود فرات منشا توفان نوح بوده است. آب بالا آمده و کوهستان زاگرس را فراگرفته و زاگرس همچون سدی جلوی این آب ایستاده است.
یکی از جغرافی‌دانان به نام پاپلی‌ یزدی در کتاب فرهنگ آبادی‌ها صفحه ۸ درباره کوه سرکشتی نوشته است: «سرکشتی محل به گل نشستن کشتی نوح است و در غرب منطقه دلفان رشته کوهی است مربوط به دوران اول و دوم. مرحوم حاج‌حیدر که کهن‌سال‌ترین مرد قبیله بود درباره وجه تسمیه این کوه گفت: پس از فرو نشستن توفان نوح، کشتی نوح بر بالای این کوه به گل نشست و از حرکت باز ایستاد.»
هنری راولینسون دانشمند آشورشناس در سال ۱۸۳۸ نوشته است: در ۲۵ماه مه به کوه زیبای «چهل نابالغان» رسیدیم که از طرف غرب به یک سلسله کوه مرتفع به نام سرکشتی می‌رسد. لر, ها معتقدند کشتی نوح پس از توفان در آن جا به گل نشسته است.»
نتیجه گیری
اگر این ادعا اثباط قطعی گردد ، قبر حضرت نوح و محل فرود مشهورترین کشتی تاریخ که در همه ادیان ذکر شده است میزبان میلیونها جهانگرد از سراسر جهان خواهد شد. و رونق اقتصادی و اجتماعی در ایران به ویژه این منطقه محروم را به دنبال خواهد داشت .متاسفانه همچنین موضوعاتی نیازمند پیگیری مصرانه مسئولین است و به صورت خودجوش از هیچ نهادی پیگیری نمی گردد. لذا این وظیفه خطیر بر عهده مسئولین گردشگری و نمایندگان مجلس است که با توجه به درجه اهمیت آن  ابتدا در قالب پروژه تحقیقاتی مطرح شده  و در ادامه مسئولین کشوری را متقاعد نموده و جهت تبلیغات ومعرفی و همچنین عمران و توسعه آن جهت بازدید گردشگران تسهیلات ویژه اخذ شود. به امید آن روز که از خواب غفلت بیدار شویم وبخاطر مسامحه کاری این میراث گرانبها را به کشورهای دیگر تقدیم نکنیم .
منابع
- ویکی‌پدیا، دانشنامه آزاد
- تفسیر المنار،چاپ مصر،رشید رضا،ص ۷۵٫
- تفسیر انوار التنزیل، قاضی بیضاوی، ج ۱، ص ۴۶۸ .
- تفسیر مجمع البیان علامه طبرسی ، ج ۵ ، ص ۱۶۵٫
- تورات؛ سفر پیدایش ۸ : ۴٫
- دایرة المعارف اسلامی ، ج۱ ، ص ۲۷۸٫
- دکتر علی اکبر افراسیابی ،نوح و نوحاوند ،۱۳۷۹
- سایت فریا

- سید حسن حسینى (آصف)،کشتی نوح

دلفان شهر مفرغ

شهرستان دلفان  یکی از شهرستان های استان لرستان است که از لحاظ جمعیتی 124 امین شهر کشور ودارای رتبه 5 در استان بوده  و مرکز آن شهر نورآبادمی‌باشد. نورآباد شهری است در شمال غرب استان لرستان. این شهر دارای آب و هوایی سرد و کوهستانی و طبیعتی زیبا برای گردشگری دارد. این شهر یکی از پنج شهر با ارتفاع بیش از ۲۰۰۰ متر از سطح دریا در ایران است .
در تقسیمات پیش از اسلام دلفان جزو منطقه "پهله" و در دوره اسلامی  نیز قسمتی از ایالت جبال و جزو ماه (قمر) کوفه بوده است .در قرن یازدهم این منطقه بنام خاوه (خاور زمین( مشهور بوده است.
 در سال1312 ش محل کنونی شهر توسط شخص سرحددار نماینده حکومت وقت به عنوان مرکز بخش دلفان انتخاب گردید واین مساله در راستای تخت قاپو کردن عشایر توسط حکومت پهلوی بوده است.و در سال ۱۳۶۴ خورشیدی از بخشداری به فرمانداری تغییر وضعیت داد
       این شهر به نام شهر مفرغ نیز نام برده می شود. پروفسور "گدار" فرانسوی با اشاره به ترکیب مفرغهای یافت شده در ناحیه دلفان معتقد است که همین منطقه حد شمالی سرزمین کاسیان قبل از تصرف بابل بوده است.  کاسیتها اغلب فصول را در دشتهای مرتفع خاوه و الشتر به دامداری و پرورش اسب میگذراندند.
زبان
طوایف لک ساکن دلفان به زبان لکی مکالمه می‌کنند .
مردم
دلفان نام سرزمین ومردمانی متشکل ازروستاییان و عشایر لک، تخته قاپوشده(یک جان نشین شده وخلع سلاح)است ایشان همچنین نسبت نزدیک خویشاوندی با عشایر کوهدشت لرستان دارند.
طوایف:
  • کولیوند
  • میربگ
  • نورعلی
  • کاکاوند
  • ایتیوند
  • اولادقباد
  • چواری
  • سنجابی
تاریخچه و وجه تسمیه
دلفان اسم خود را از ابودلاف که «ملک» وی از قرن سوم تا نهم واقع در شمال لرستان بوده‌است گرفته‌است.والبته در نقشه ایران دو هزار سال قبل از میلاد این منطقه به نام دلفان ذکر شده است و بعید نیست نام این منطقه از آن اقتباس شده باشد .
به روایت دیگری دلفان در اصل پیشینه آن بر گرفته از واژه باستانی"DEL+PANAG" یعنی دل به اضافه پسوند مکان در مفهوم خوشایند است که پس از آن در فارسی میانه به (DEL+PAN )یعنی جایگاه دلنشین  بدل شده که نهایتا واژه پان مانند وازگان پارسی چون گوسپند، پیل و بسیاری واژگان دیگر حرف "پ" آن به حرف "ف" تبدیل و بصورت "دلفان" درآمده است
نام قبلی نورآباد دم آیزه بوده است که به گفته قدیمی ترها این کلمه  یعنی دم آیزه روسی است و به معنی سرزمین باد می باشد.در واقع روسهایی که برای بستن عهد نامه صلح ، بدون اسلحه وارد خاک دلفان می شوند وقتی به  مکان فعلی نورآباد  میرسند بادهای شدیدی در حال وزیدن بوده است و آنها این روستا را دم آیزه می خوانند.(این نظر سند معتبری ندارد). و به روایت دیگری در سالنامه های آشور ناسیراپال در مسیر جنگ آشورناسیراپال  بر علیه پیشوای قبیله ناسیکو به نام آکدی نورآداد در عبور از این منطقه  چند نقطه  مسکونی  وجود داشته که یکی بنام اوزه uze  بوده که با  آیزه شباهت دارد ..
جمعیت
بنا بر سرشماری نفوس و مسکن سال ۱۳۹۰ مرکز آمار ایران، جمعیت نورآباد لرستان۶۰،۲۳۴ نفر بوده‌است.
بخش‌ها و دهستانها
  • بخش مرکزی شهرستان دلفان
    • دهستان خاوه شمالی
    • دهستان خاوه جنوبی
    • دهستان میریگ شمالی
    • دهستان میریگ جنوبی
    • دهستان نورآباد
    • دهستان نورعلی
  • بخش کاکاوند
    • دهستان اولاد قباد
    • دهستان ایتیوند شمالی
    • دهستان ایتیوند جنوبی
    • دهستان کاکاوند شرقی
    • دهستان کاکاوند غربی
تپه های باستانی دلفان
  • تپّه ی مقبره نوح نبی
  • تپّه ی کفراج
  • تپّه ی مردآویز
  • تپّه ی شهن آباد
  • تپّه ی حسن گاویار
  • تپّه ی ورشونه گلباغی
  • تپّه ی چقا بزرگ حسین نورعلی
  • تپّه ی چقا کوچک حسین آباد نورعلی
  • تپّه ی گلباغی
  • تپّه ی چغاعلی آباد
  • تپّه ی باباجان
  • تپّه ی دوشه جا
  • تپّه ی نعمت الهی
  • تپّه ی گوهرگوش
  • تپّه ی عبدالحسینی
  • تپّه ی خرم چیا
  • تپّه ی زلیوا
  • تپّه ی چغاسیفل
  • تپّه ی چغا کبود
  • تپّه ولی آبادکوله مرز
  • تپّه ی سیکوند
  • تپّه ی نام چیا
  • تپّه ی مرادآباد نورعلی
  • تپّه ی توبره زیر تنگ پری
  • تپّه ی غار اسب
  • تپّه ی چیا غلامعلی
  • تپّه ی شرف ده کبود
  • تپّه ی شهبازآباد
  • تپّه ی گنبد میران بیگ (گمه می‌ رومبگ)
  • تپّه ی گندم بان (حبیب وند)
  • تپّه ی مراد ویسی
  • تپّه ی مرد آویز
  • تپّه ی نام چیا
  • تپّه ی نورآباد- آنا پارک
  • تپّه ی ورشون (گلباغ)
  • تپّه ی هزار منی
سوغات دلفان
  • عسل
  • روغن حیوانی ممتاز(روین دان،وژی)
  • برساق
  • گرده
  • دارو های گیاهی کمیاب
  • گردکان(گردو)
  • ته ر خئنه(ترخینه)
  • کولئره(نوعی نان)
  • شل کئنه(نوعی نان که به صورت خمیر آبکی روی ساج(تنور دایره ای سیاه رنگ نان پزی محلی)می ریزند و شکل میگیرد)
ناهمواریها
چین خوردگی های شهرستان دلفان جزیی از سلسله جبال زاگرس می باشدکه در دوران سوم زمین شناسی به وجود آمده است، و با جهتی شمال غربی – جنوب شرقی از مریوان تا بندر عباس امتداد دارد.واقع شدن این شهرستان در میان رشته کوههای مرکزی زاگرس با ارتفاع متوسط 1700 تا 2100 متر باعث گردیده است که این منطقه در زمره مناطق مرتفع و بلند کشور به شمار آید. به طور کلی این شهرستان ، منطقه ای کوهستانی است که مرکز و اطراف آن را کوه فرا گرفته و بجز چند دره ی آبرفتی و چند دشت محدود ، سرزمین هموار دیگری در آن بچشم نمی خورد. حاشیه ی این شهرستان را رشته کوههای مرتفعی در بر گرفته است که از سمت خارج به شهر ها و بخش های کم ارتفاع مشرف هستند.(6) این رشته کوهها عبارتند از : رشته کوه گرین در شمال شهرستان که در حقیقت ادامه ی اشترانکوه است و همچون سدی بزرگ دلفان را از نهاوند و صحنه جدا کرده است . رشته کوه مهم دیگر دلفان رشته کوه مانگه نی است که در حقیقت بخشی از رشته کوه بزرگ سفید کوه است و از تنگه گاوشمار در جنوب دلفان تا تنگه گیزه رود در غرب این شهرستان ادامه دارد و مناطق جنوبی دلفان را از شهرهای کرمانشاه ، کوهدشت و شهرستان دوره چگنی جدا می سازد. سرکشتی نیز دیگر رشته کوه زیبا و دیدنی دلفان است که به موازات سفید کوه در جنوب دلفان کشیده شده است ، اما طول و ارتفاع آن از سفید کوه کمتر است ؛ مهراب کوه ، کوه پری ، منگا ول ، چال غلام ، بزکن وسلاسل از دیگر کوههای دلفان هستند که پرداختن به آنها از حوصله ی این نوشته خارج است. کوههای مرکزی دلفان نیز از جنوب شرق تا شمال غرب دلفان به صورت منفرد و پراکنده واقع شده اند ، در حد فاصل این کوهها دشت هایی کوچک و دره هایی شکل گرفته اند که از دیر باز محل استقرار کانون های جمعیتی بوده اند . هرچند به دلیل ساختار دیوار مانند کوه گرین در دلفان امکان بوجود آمدن کانون های جمعیتی در آن وجود ندارد ، اما وجود دشت خاوه در دامنه جنوبی آن به دلیل برخورداری از خاک مناسب و آب فراوان ، شرایط ایده آلی را برای استقرار بزرگترین کانون جمعیتی شهرستان فراهم آورده است ، به گونه ای که بزرگترین روستاهای شهرستان در این دشت شکل گرفته و شهر نورآباد در حاشیه ی آن واقع شده است . جنوب و جنوب شرقی دلفان نیز محدوده ای وسیع ، شامل تپه ماهور ها و ارتفاعات است که به دلیل پرعارضه بودن ، کمبود منابع آب و مشکلات عدیده در حمل و نقل ، امکان شکل گیری کانون های بزرگ جمعیتی در آن وجود ندارد. بر اساس نقشه توپو گرافی دلفان ، حداکثر ارتفاع در شمال شهرستان متعلق است به قله زیبا و دیدنی چهار شاخ در رشته کوه گرین با ارتفاع 3188 متر ، و حداقل آن در غرب شهرستان ، در محل خروجی رودخانه زیبا و خروشان گیزه رود در دهستان کاکاوند غربی با ارتفاعی معادل 1190 متر ؛ شهر نورآباد نیز دارای ارتفاعی معادل 1870 متر از سطح دریا است.
آب و هوا :
قرارگرفتن شهرستان دلفان در میان رشته کوههای زاگرس ، ارتفاع زیاد از سطح دریا، عرض بالای جغرافیایی و تاثیر پذیری فراوان از توده های هوای سرد که از طرف شمال و شمالغرب ، بیشتر به صورت سیستم های سینوپتیکی وارد این شهرستان می شوند ، همگی دست به دست هم داده تا اقلیمی سرد و مرطوب با زمستان هایی سرد و یخبندان و تابستان هایی معتدل و بهارگونه بوجود آورد. از دیگر ویژگی های آب و هوایی دلفان  بویژه در نیمه شمالی (7) می توان به بارش سنگین برف ، دمای پایین همراه با یخبندان های طولانی و وزش بادهای شدید اشاره کرد. معمولا اولین نشانه های زمستان در دلفان را می توان در اواخر آبان ماه با بارش اولین برف در قله های مرتفع گرین و چهل نابالغان مشاهده کرد، اکثر بارندگی های منطقه ناشی از ورود جبهه های مرطوب مدیترانه ای است که وارد مناطق غربی ایران شده و در برخورد با ارتفاعات زاگرس موجب بارندگی می شوند، متوسط بارندگی سالانه دلفان حدود 450 میلیمتر است که البته این میزان در سالهای مختلف متفاوت است و دامنه ی تغیرات آن از 400 تا700 میلیمتر در نوسان است . به دلیل رژیم بارندگی مدیترانه ای ، بیشتر بارش ها در فصول سرد سال رخ می دهد ، از اینرو حدود 85% از کل بارش سالانه در حدفاصل ماه های آذر تا اردیبهشت ماه اتفاق می افتد. معمولا در نیمه ی اول دیماه و بهمن ماه بیشتر بارش ها بویژه در ارتفاعات بالای 1650 متر به صورت برغ دیده می شود و از این زمان به بعد معمولا شاهد بارش برف در ماه های اسفند و فروردین در ارتفاعات بیش از 1900 متر هستیم. متوسط ایام یخبندان در سطح شهرستان معمولا بین 97 تا 105 روز متغیر است ، از اینرو می توان دلفان ،  بالاخص شهر نورآباد را یکی از سرد ترین شهر های ایران نامید. اما علیرغم سرماس شدید در فصل زمستان آین دیار دارای تابستانی معتدل و بهاری است ، به گونه ای که به ندرت حداکثر دمای آن به 30 درجه بالای صفر می رسد؛ به هر حال چنانچه بر اساس آمار و ارقام دریافتی از ادارات هواشناسی و تجزیه و تحلیل داده ها بخواهیم بر اساس نظر دانشمندان اقلیم شناس برای دلفان اقلیم آب و هوایی تعریف کنیم ، باید گفت بر اساس سیستم اقلیمی دومارتن دلفان دارای اقلیم مدیترانه ای  و بر اساس تقسیم بندی آمبرژه این خطه از خاک زیبای کشورمان دارای اقلیم ارتفاعات ( سرد کوهستانی ) است.
آب های روان
شهرستان دلفان به دلیل بهره مندی از ریزش فراوان نزولات جوی و وجود ارتفاعات برفگیر که نقش مهمی در ذخیره ی آب بر عهده دارند، دارای رود های فصلی و دائمی فراوانی است که از سرشاخه های اصلی کشکان و سیمره (کرخه ) بشمار می روند ، همچنین در این شهرستان بیش از صد سراب بزرگ و چشمه ی دائمی وجودار که هر کدام از آنها نقش مهمی در رونق بخشیدن به زندگی مردمان این دیار بر عهده دارند. حوزه آبریز دلفان را می توان به سه بخش تقسیم کرد که عبارتند از : حوزه ی آبریز گاماسیاب که کم وسعت ترین حوزه آبریز در دلفان بوده و تنها بخش بسیار کوچکی از دهستان خاوه جنوبی را شامل می شود . دیگر حوزه ی آبریز دلفان حوزه ی آبریز کشکان است که علاوه بر دهستان میربگ جنوبی ، بخش هایی از دهستان میریگ شمالی و خاوه جنوبی را شامل می شود، اما وسیع ترین حوزه آبریز در این شهرستان متعلق به آبریز سیمره می باشد که به دلیل توپوگرافی خاص منطقه که عمده ی شیب زمین شمال شرقی – جنوب غربی است ، موجب شده است که بیشتر رودها و روان آبهای دلفان به سمت غرب جریان داشته و به رودخانه سیمره بریزند. این حوزه ی آبریز شامل بخش کاکاوندو دهستانهای نورآباد ، نورعلی ، خاوه شمالی و بخش وسیعی از دهستان های میربگ شمالی و خاوه جنوبی را شامل می شود. از مهمترین رود های دلفان می توان به رودهای خاوه و گچنه (8) که پس از عبور از شهر نورآباد رودخانه ی بادآور را به وجود می آورند و در نهایت به گیزه رود در غرب دلفان می ریزد؛ همچنین رود خانه های حسن گاویار (چم زکریا) ، تیزآب (9) و رود سرخگون زوُوَر و کنگاوری از دیگر رودهای دلفان هستند؛ از مهمترین سرابهای دلفان می توان به سراب قمش ، عبدالحسینی ، حسین آباد ، مرادآباد ، گلامبحری ، نیاز ، آب دوغ ، دولیسکان ، غسلگه ، سربیشه ، مورینه ، دم قلمه و ... اشاره کرد.ناگفته نماند که در دهستان کاکاوند غربی چشمه ی آب گرمی بنام گرمابه وجود دارد که به دلیل وجود گوگرد و املاح معدنی در آن در درمان بیماری های پوستی و مفصلی مورد استفاده قرار می گیرد.
پوشش گیاهی
از نظر پوشش گیاهی شهرستان دلفان به دو بخش جنگلی (نیمه جنوبی ) و مرتعی (نیمه شمالی ) تقسیم می گردد. بر اساس پژوهش های انجام گرفته توسط هانری پاپو (10) کارشناس سازمان جهانی خوار و بار
 ، دلفان در ناحیه ی رویشی ایرانی – تورانی واقع شده است و بر اساس میزان بارندگی و معدل درجه حرارت
دارای سه زیر ناحیه نیمه استپی ، جنگل های خشک و کوه های مرتفع است ، در دو زیرناحیه نیمه استپی و کوه های مرتفع اغلب مراتع و در جنگل های خشک ،جنگل های بلوط ( گونه ی غالب ) و سایر گونه های جنگلی از جمله انجیر کوهی ، گلابی وحشی ، پسته کوهی و ... دیده می شود. لازم به ذکر است که در اطراف روستاهای یارآباد و ططیانسر میربگ نوعی درخت منحصر به فرد بلوط می روید که شش محصول فرعی از جمله میوه ی بلوط، کلکلف ، مازو ، مان و جفت از آن به دست می آید. بر اساس نقشه ی پوشش گیاهی استان لرستان ( مرکز تحقیقات آب و خاک) شهرستان دلفان دارای فلور نیمه استپی است که این ناحیه دارای گونه هایی غنی از خانواده های گیاهی مرکبان ، نعناعیان ، چتریان ، گاوزبانیان ، گندمیان و بقولات است . همچنین در ارتفاعات بالاتر از 2700متر فلور گیاهی ارتفاعات دیده می شود. در این فلور گیاهان بالشتکی ، نوعی اسپرس ، چوبک و کلاه میر حسین بسیار دیده می شود؛ افزون بر آن در این ارتفاعات درختان سوزنی برگ ارس و درختچه بادام نیز دیده می شود. به هر حال در یک تقسیم بندی کلی می توان گفت مناطق شمالی دلفان به دلیل همجواری با مناطق سردسیر شمالی از لحاظپوشش جنگلی ضعیف ، اما به دلیل برخورداری از خاک حاصلخیز و آب کافی بهترین گونه مراتع در این قسمت بویژه در ارتفاعات و دامنه های رشته کوه گرین دیده می شود و نیمه شمالی نیز به دلیل همجواری با مناطق گرم جنوبی و خاک مناسب دارای پوشش جنگلی مناسب با گونه ی غالی بلوط است.
زندگی جانوری
هنوز هستند کهنسالانی که شاهد حضور گله های بزرگ کل و بز کوهی و آهوی وحشی در در دامنه کوهها و حتی در مجاورت روستاها بوده اندو با حسرت از آن ایام یاد می کنند ، اما متاسفانه به دلیل زیاد خواهی انسانها و تجاوز به عرصه های زندگی حیوانات روز به روز از تعداد آنها کاسته شد و امروزه فقط خاطره ای از آنها باقیست و نسل اکثر حیوانات حلال گوشت (شکارکردنی ) در این مناطق رو به انقراض گذاشته است . بر اساس تحقیقات میدانی نگارنده که ده سال به طول انجامید می توان مهمترین گونه های حیوانی موجود در شهرستان دلفان را به شرح زیر نام برد ؛ انواع پرندگان شامل عقاب و شاهین در دشت خاوه و دامنه های سرکشتی ، کبک و پرندگان کوچک در ارتفاعات ، گرگ ، کفتار ، شغال ، گراز ، روباه،خرگوش و همچنین خزندگانی چون انواع مار سمی و غیر سمی ، انواع مارمولک و آبزیان از جمله انواع ماهیان سرد آبی و خرچنگ به همراه سمور آبی ،همچنین در مناطق جنوبی و غرب دلفان وجود گربه ی وحشی (پلنگ)، خرس و به ندرت قوچ و بز کوهی  نیز گزارش شده است ، اما متاسفانه به دلیل رفتار ناشایست بعضی از انسانها طبیعت  روز به روز از تعداد گونه های جانوری کاسته می شود و اگر این رویه ادامه یابد در آینده ای نچندان دور می بایستی در کتابها و تصاویر بجای مانده به دنبال حیوانات گشت ،که امید واریم این اتفاق هرگز رخ ندهد.
1- در نقشه های با مقیاس یک پنجا ه هزارم سازمان جغرافیایی ارتش ، این شهرستان دارای حدود 5/8 کیلومتر مرز آبی در حوزه رود سیمره با استان ایلام است.
2- رزم آرا مساحت دلفان را 1500، ایزد پناه 1670 و ساکی 1700 کیلو متر مربع نوشته اند.
3- در سال 1382 پنج روستا به اسامی چم نوزه، کنی مار (هوز حسن ) ، کنی تومن ( هوز امید علی ) ، کالگه شهرین و هوره تاو لیژه (زیر تنگ ) به دلیل مشکلات عدیده در خدمات رسانی و رفت و آمد به دلیل نزدیکی به شهر کرمانشاه به این شهرستان الحاق شدند.
4- در اصل ایوتین به معنی حمایت کننده صحیح است که به اشتباه اتیوند نوشته می شود.
5- مساحت سایر دهستان های دلفان به این قرار است : میربگ شمالی291، میربگ جنوبی 205 ، خاو شمالی 138 ، خاوه جنوبی 238 و کاکاوند شرقی 360 کیلو متر مربع می باشد.
6- شهرستان دلفان دارای اختلاف ارتفاع از 300 تا 700 متر با شهر های همجوار خود است.
7- نیمه جنوبی شهرستان دلفان به دلیل ارتفاع کمتر و همجواری با مناطق گرمسیری از اعتدال بیشتری برخوردار است
8- به دلیل وجود املاح گچ  این رود به گچینه موسوم شده است لذا اطلاق نام گنجینه برای آن صحیح به نظر نمی رسد
9 – آقای ایزد پناه در کتاب آثارباستانی و تاریخی لرستان(جلدسوم) به اشتباه تنها رود دلفان را بادآور میداند که از به هم پیوستن رود تیزآب و خاوه بوجود می آید در صورتی که تیزآب از شاخه های کشکان است و بادآور به سیمره می ریزد.

برگرفته از سایت : www.lakestan.ir